حامیحامی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه سن داره

گل پسر مامان مریم و بابا حسام

سفر به مشهد

1391/4/12 18:11
794 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم ببخشید که اینقدر دیر به وبلاگت سر زدم این روزا تقریبا تمام وقت منو پرمی کنی خیلی شیرین شدی عاشقتم بهترین هدیه خداوند.

آخه همش دوست داری کنارت بشینم و باهات بازی کنم تامیرم تو آشپزخونه گریه می کنی یه نیم ساعتی هم که می خوابی اینقدر کارای عقب افتاده دارم که میرم به اونا برسم به هرحال ببخشید که دیر میام گلم

منم از بودن با تو سیر نمیشم خیلی خوشمزه شدی عمرم میمیرم برات جونم.

عزیزم ١٤ اردیبهشت من و بابا حسام و عمو خدایارو خاله لیلا و سامی از فرودگاه ساری رفتیم مشهد ٥ شنبه ساعت ٢ رسیدیم مشهد رفتیم هتل ناهار خوردیم و استراحت کردیم شب رفتیم حرم تو و سامی تو کالسکه خوابیدین بابا و عمو خدایارکنار شما تو صحن حرم بودن من و خاله لیلا رفتیم وای خیلی با صفا بود حیاط حرم و فرش کرده بودن با صدای بلند دعامی کردن ولی ما زود برگشتیم چون شما دو تا وروجک بیدار شدین وبیقراری می کردین بابا حسام می گفت چند بار لرزیدی و بغلت کرد منم دیدم سرت خیلی داغ شده سریع برگشتیم هتل تا برگردیم سرت خنک شد خیلی تعجب کردیم نگوووووو این داغ و سرد شدنت برای دندون درآوردن بود ١٦ اردیبهشت اولین مروارید پسرم درامد ما تو حرم امام رضا بودیم که بابا حسام متوجه شد ما هم کلی ذوق کردیم.

چندتا از عکسهای مشهدو انتخاب کردمواینجا برات گذاشتم.

 

mashhad

87

88

89

99

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)