تولد باباحسام و آخرین سونوگرافی
سلاااااااااااام عزیز دل مامان خوبی پسملی قشنگ من؟دیگه چیزی نمونده به دیدن حامی عزیزم فقط 3 روز امروز جمعه هست و تو قشنگترین و بهترین نعمت خدا قراره دوشنبه به دنیا بیای واااااااااااااااااااااااااای خیلی خوشحالم ویه کم هم استرس دارم جان دلم.
من و بابا حسام دیشب امدیم خونه و قراره فردا بعذ از ظهر بریم خونه مامان مهوش و بابا عطا که دوشنبه پسر قشنگمون به دنیا بیاد.
من و بابا حسام لحظه شماری می کنیم برای دیدنت گلم هر شب می شینیم و به شکم من که مثل توپ شده نگاه می کنیم و قربون حرکتهای پسملیمون میریم وااااااای که چقدر کیف می کنیم وقتی تکون می خوری خیلی مزه داره وقتی خودت و سفت می کنی من و بابا نازت می کنیم و تو گلم آروم میشی
من و بابا عاشقتیم خیلی خیلی دوست داریم بووووووووووووووووووس
چند روزی خونه مامان مهوش و بابا عطا بودیم برای همین نتونستم روز تولد بابا حسام بیام برات مطلب بنویسم اما حالا میخوام برات تعریف کنم 1 شنبه تولد پسرخاله(امیرجواد)بود و دوشنبه تولد بابا حسام
شب دوشنبه خونه مامان مهوش و بابا عطا برای امیرجواد و بابا حسام تولد گرفتیم پسملی گل ما هم امسال تو تولد باباش بود.
دوشنبه عصری ساعت 6 من و مامان مهوش و بابا حسام رفتیم سونوگرافی که برای آخرین بار پسملی رو از دستگاه سونوگرافی ببینیم ای جااااااااان من آقای دکتر گفت همه چی خوبه و گفت وزنت 3390کیلو شده خدارووووووووووووو شکر ایشالله به امید خدااااااااااااااااااااا همه چی به خوبی پیش میره حامی ما صحیح و سالم به دنیا میاد همه چی رو به خدا می سپارم گلم مراقب خودت خیلی خیلی باش دلم برای دیدنت یه ذره شده دوسسسسسسسسسسسسسسست داررررررررررررررررررررم جون دلم.