حامیحامی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

گل پسر مامان مریم و بابا حسام

تولد باباحسام و آخرین سونوگرافی

سلاااااااااااام عزیز دل مامان خوبی پسملی قشنگ من؟دیگه چیزی نمونده به دیدن حامی عزیزم فقط 3 روز امروز جمعه هست و تو قشنگترین و بهترین نعمت خدا قراره دوشنبه به دنیا بیای واااااااااااااااااااااااااای خیلی خوشحالم ویه کم هم استرس دارم جان دلم. من و بابا حسام دیشب امدیم خونه و قراره فردا بعذ از ظهر بریم خونه مامان مهوش و بابا عطا که دوشنبه پسر قشنگمون به دنیا بیاد. من و بابا حسام لحظه شماری می کنیم برای دیدنت گلم هر شب می شینیم و به شکم من که مثل توپ شده نگاه می کنیم و قربون حرکتهای پسملیمون میریم وااااااای که چقدر کیف می کنیم وقتی تکون می خوری خیلی مزه داره وقتی خودت و سفت می کنی من و بابا نازت می کنیم و تو گلم آروم میشی من و بابا عاشقتیم ...
1 مهر 1390

سکسکه حامی

سلام به روی پسر گلم خیلی وقته نیومدم برات مطلب جدید بذارم امروز امدم یه کم از خودم و حرکات پسملی خودم بگم هم جواب شایلان جون و بدم. شایلان جون حامی ما معمولا روزی 3 بار سکسکه می کنه مامان فداش بشه خیلی بامزه است بیشتر وقتها هم بعد غذاست همون طوری که گفتی سکسکه پشت سر هم و خیلی منظمه عزیزم. حامی جان من عزیز مامان شنبه صبح رفتم دکتر خانم دکتر گفت به امید خدا همه چی اگه خوب پیش بره دوشنبه 2 هفته بعد یعنی 4 مهر حامی قشنگ ما شیرینی زندگی ما چشماشو به این دنیا باز می کنه واااااااای من و بابائی داریم لحظه شماری می کنیم برای دیدن پسملی ای جااااااااااااااانم.بووووووووووووس.
21 شهريور 1390

هفته 35 بارداری

سلام جون دلم باورم نمیشه که هفته 34 رو  با هم گذروندیم و فردا اولین روز از هفته 35 هست ای جانم فدای پسملی خودم بشم که همش سکسکه می کنه.هر روز با تکونات من و خوشحال و خوشحال تر می کنی گلم بی صبرانه منتظر دیدنت هستم عمرم. هفته 35 بارداری کودک شما چگونه تغییر می کند؟ كودك شما در حال بزرگ شدن است! وزنش بيشتر از 2250 گرم شده و طول بدن او هم كمي بيشتر از 45.7 سانتي متر است. هرچند رحم شما جاي گرم و نرمي است، اما چون فضاي داخل رحم كمي كوچك است كودكتان نمي تواند در آن شيرجه بزند يا غلت بخورد! البته او همچنان به لگد زدن ادامه خواهد داد. اكنون كليه هاي او كاملا رشد كرده اند و كبد او نيز مي تواند مقداري از ضايعات بدن را فرآوري و ...
25 مرداد 1390

دوست دارم یه دنییییییییییییییییییییییا پسرم

سلام جون دلم امروز من و ممسی رفتیم برای اکو قلب آخه مامانی یه کوچولو پرولاپس دریچه میترال داره الهی من فدای پسملی خودم بشم دکتر اکو کرد و گفت چیز مهمی نیست ایشالله به سلامتی زایمان می کنی خداروشکر چیزی نبود بابا حسام امد دنبال من و ممسی.ممسی رو رسوندیم وامدیم خونه.                   جان دل من فکر کنم خیلی گشنه شده بودی چون تو مطب دکتر کلی ورجه وورجه کردی عسلم ما تا بیایم خونه و ناهار بخوریم ساعت 2 شد ببخشید جونم که ناهار دیر شد.               یه خبر جدید میخوام بهت بدم گلم خاله لیلا...
20 مرداد 1390

سونوگرافی ماه 8

سلام جیگر مامان خوبی؟امروز هواخیلی بهتر شده حدود ده روزی می شد که هوا خیلی گرم شده بود اما امروز هوا کلی خنک شد . صبح بیدار شدم کولر و خاموش کردم و پنجره ها رو باز کردم یه کمی باد می زد.                   گلم شنبه غروب ساعت 6:30 ممسی امد و با هم رفتیم سونو بابا حسام هم امد آخه سونوگرافی پائین پاساژ بابا حسام هستش.دل تو دلم نبود حدود ده هفته ای می شد که گل پسرم و ندیدم ای جانم مثل ماه بودی گلم دکتر پیرزاد رو صورتت زوم کرد لبهای خوشگلت و باز و بسته می کردی فکر کنم گرسنه بودی عمرم. منم  می دیدمت و کیف می کردم راستی خاله مهکا...
17 مرداد 1390

کتونی آدیداس حامی

پسری گل من چند روز پیش رفتم فروشگاه آدیداس وااااااااااااای باورم نمی شد کفش ها و لباسهای به این کو چولوئی هم بیاره وااااااااااای خیلی ناز بودن خیلیییییییییی جونم. دلم طاقت نیاورد و برای پسری ناز خودم کتونی آدیداس خریدم خیلی خوجل حالا عکسشو میذارم برات عزیز دلم.گذاشتمش رو میز توالتم که هر روز صبح ببینمش و قربون صدقه اش برم فدای پسملی خودم بشم که قراره یه روزی پاهای ناز و کوچولوشو تو این کتونی ببینم ای جانم .راستی ممسی هم با من بود زحمت کشید کاپشن شلوار خوشگل و تی شرت آدیداس برای پسری خرید دست ممسی و بابا عطا درد نکنه.بووووووووووووووووووووس. تپولی ما قول بده تو دل مامانی خوب به خودت برسی گلم خوب بزرگ بشی عزیزکم اینم چند تا عکس از کتو...
11 مرداد 1390