حامیحامی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

گل پسر مامان مریم و بابا حسام

ماست

1390/11/2 12:31
419 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دل مامان سلام 4شنبه 28 دی ماه 90 مامان طاهر و هاتف شام امدن خونه ما اون شب قرار بود بابا حسام زودتر بیاد تا من و بابا با هم پسر گلمون و ببریم حموم اما مامان طاهر گفت من حامی جانم و ببرم حموم پسرم ساعت 8 بابا حسام امد خونه و دید پسر ما دسته گل از حموم امده و خوابیده منم رفتم سریع دوش گرفتم و شام و آماده کردم پسر گلم داشتم شام و می کشیدم که بیدار شدی و بابا حسام بغلت کرد و باهات بازی کرد سر میز شام بغل من بودی گلم آخه دیگه تنهائی حاضر نیستی تو کریر بشینی عزیزکم میخوای یکی کنارت باشه مامان طاهر شامش و خورد و تو رو از من گرفت یهو دیدیم مامان طاهر یه کوچولو ملست و گذاشت تو دهن حامی من و بابا حسام شوکه شدیم گفتیم مامان چرا اینکارو کردی الان خیلی زوده برای ماست دادن گفت اشکالی نداره یه ذره دادم.

اما خودمونیماااااا خیلی بهت مزه داد تا ماست رفت تو دهنت ملچ مولوچی دادی که بیا و ببین خیلی باحال بود.

خلاصه اولین مزه غذا بعد از شبر مامان و چشیدی گلم می بوسمت دوست دارم هوارتااااااااااااا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)